بابک

بابک

بابک

بابک

بابک

این جا برای این است که هر از چندی دلنوشته و یا خواسته ای را بنویسم. البته خالی از مطالب علمی هم نخواهد بود.

طبقه بندی موضوعی

دوستی

دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۱، ۰۹:۱۱ ب.ظ

به نام دوست که همه چیز ازوست



دوستان عزیز

سعی کنید به این وضعیتها و کارهایی که معمولا در برابر آنها انجام می دهید و کارهایی که باید در مواجهه با آنها انجام داد فکر کنید.

سعی کنید پس از هر پاسخ- از نگاه دوستتان نیز پاسخ یا عکس العملتان را ببینید. انتظار دارید با عکس العمل شما بر سر رابطه تان - او و شما چه بیاید و به کجا برسد؟

- وقتی دوستت از تو چیزی میخواد که ظاهرا به زیانش است ......

- وقتی دوستت در موضوعی دیگری را بر تو ترجیح می دهد....

- وقتی دوستت می میرد ...

- وقتی دوستت دارد می میرد

- وقتی دوستت طبیعتا رفته رفته دارد می میرد....

- وقتی دوستت- از نظر مسافت- از تو دور است....

- وقتی تو و دوستت از نظر معنوی دارید از هم دور می شوید

- وقتی دوستت را در اوج و بر درخششی واقعی می بینی

- وقتی که دوستت را شاد و سرخوش،  ‌اما رها از خودت ‌می بینی

- وقتی دوستت را می بینی که در انجام کاری درست، ‌سرد و مایوس شده

- وقتی دوستت گویی نمی خواهد وضعیتی بد را در خودش یا رابطه اش تغییر دهد

- وقتی دوستت از رفتارش با تو شرمگین است

- وقتی دوستت از تو معذرت می خواهد

- وقتی با دوستت قرار ملاقات داری

- وقتی دوستت را می بینی که خوابیده است

- وقتی دوستت بیمار می شود

- وقتی مصیبتی برای دوستت پیش آمده

- وقتی به خانه دوستت دعوت شده ای یا مهمان سرزده دوستت هستی

- وقتی دوستت از تو رنجیده است

- وقتی که می بینی در بودن با دوستت اغلب او را به زحمت انداخته ای یا به وضع بدی کشانده ای

- وقتی در غیاب دوستت از وی به بدی یا نیکی یاد می شود

- وقتی دوستت به چیزی نیاز دارد که تو نمی توانی به او بدهی

- وقتی دوستت تو را ظاهرا به نحوی بیمار گونه دوست دارد یا انتظارات نابجا و ....

- وقتی که حس می کنی دوست داری خیلی چیزها از او بگیری و مهری شدید در تو نسبت به او برانگیخته شده است

- وقتی دوستت ترسیده است

و .... 


ترجیح دادم بقیه رو ننویسم :)

پیشنهاد می کنم اول جوابهاتون به سوالا رو بدین، بعد ادامه رو بخونین ( البته اختیار با شماست)


این دوستی هم برای خودش مساله ی جالبیه. به نظر من جواب همه ی این سوالها برمیگرده به نوع دید ما از دوستی ( غیب گفتم :) ).  دوست داشتن ، خیلی عجیب و ساده است.

 به نظر من، دوست داشتن یه چیزی است که نیازی به دوست داشته شدن نداره چون در غیر این صورت یه جور معامله است. آخه این دیگه دوستی نیست. توی کار اداری هم همین طوریه. حالا شما میای میگی که نه این جوری نیست، من دوستش دارم، ولی خوب اگه اون منو دوست نداشته باشه، چه جوری می تونه توی دوست داشتن من تاثیر نزاره :). 

بزارین از یه سمت دیگه نگاش کنیم. به نظر من ریشه ی اصلی این دوست داشتن از یه جایی عظیم و خارق العاده است. که عملا این خواسته ی ما (توقع دوست داشته شدن) رو نیاز نداره نه که نپذیره. مثلا خیلی ها وقتی خنده ی بچه ی کوچیک رو می بینند، بسیار خوشحال میشن و عملا بچه کوچیکه رو دوست میدارن. یا مثلا خیلی ها زیبایی های طبیعت رو دوست میدارن. این دوست داشتن ها عملا این طوری نیست که آدم حس نیاز به دوست داشته شدن داشته باشه( فک نکنم نیاز به اثبات داشته باشه، هممون یه این طور دوست داشتنی رو تجربه کردیم).

این چیزی که میگم خیلی ساده است ولی در عمل بسیار سخته. یعنی این که آقا معنی نمیده من یکی رو دوست داشته باشم، در حالی که شاید اون منو دوست نداشته باشه. اصلا چرا باید یه نفری که ما رو دوست نداره رو دوست داشته باشیم؟ ( سوال خوبیه ولی چرا اونوری نمی پرسیم؟ اصلا چرا باید یه کسی که ما رو دوست داره رو دوست داشته باشیم؟ ، اگه بگیم که این دیگه معنی میده، یه جورایی همون معامله است که گفتم :) ) . پس دوست داشتن یعنی چی؟ این دوست داشتنه از کجا میاد؟


حالا فرض کنید این سوالا رو حل کردیم. یعنی فهمیدیم که دوستمون رو برای چی دوست داریم( یه دلیل قانع کننده برای خودمون پیدا کردیم، با صداقت کامل و بدون توجیه) . حالا باید چه کرد؟ یعنی اون سوالای بالایی رو چه جوری باید جواب داد؟

یه جایی یه جمله ای دیدم که می گفت: " برادرت را دوست بدار، چه ظالم باشد چه مظلوم". خیلی مسخره به نظر میومد. ولی بسیار جالب و غنی هست این جمله. یعنی این که آقا بستگی داره به دوستت و اون کسی که دوستش داری. یعنی ممکنه شما برای این دوستت کاری بکنی که اگه برای اون یکی دوستت انجام بدی، اصلا مناسب نباشه و یه جورایی احمقانه باشه. به این هم باید فکر کرد. یعنی این که برای این کسی که دوستش دارم، باید چیکار کنم؟ ( نه این که چه کار کنم که بتونم بهش بفهمونم دوستش دارم، چون این آخرش همون احساس نیازه رو داره :) )


چرا اصلا باید یه نفر دیگه رو دوست داشت؟ چرا واقعا؟ ( این سوال عقله. مواظب باشین، منطقتون شما رو یه جا نگه نداره. این سوال جوابش یه چیز ثابت نیست. یه جواب دینامیک میخواد. )


یه کمی چیزایی که نوشتم متفرقه و قاطی هست. چون دوست داشتم یه کمی به این سوالا که پرسیده میشه و نوع تفکر بیشتر درگیر کنم. انشاء الله کم کم یه سری چیزا آماده می کنم و به طور خیلی منظم، دوستی رو از منظر خودم ( ها؟ ) توضیح خواهم داد.


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۲۳
بابک احمدی

نظرات  (۱)

عالیه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی