بابک

بابک

بابک

بابک

بابک

این جا برای این است که هر از چندی دلنوشته و یا خواسته ای را بنویسم. البته خالی از مطالب علمی هم نخواهد بود.

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

۱۲تیر

آن طرف جنگل های پردرخت، بعد از رودخانه های پرآب ، پای یک کوه بلند، دهکده ی کوچکی بود. توی این دهکده رسم بود پیرمردها و پیرزن هایی که نمی توانستند کار بکنند را به جنگل می بردند و آنها را همان جا می گذاشتند و برمی گشتند

توی این دهکده، کشاورز جوانی با پدر پیر و همسر و پسر کوچکش زندگی می کردند. پدر پیر مدتها بود که دیگر نمی توانست کار کند. یک روز کشاورز جوان با خودش گفت: " وقت آن رسیده که پدرم را به جنگل ببرم."

بابک احمدی
۲۲مرداد

یکی از چیزهایی که تاثیر زیادی بر من گذاشته، مساله ی شیرین ازدواج هست. به نظرم رسید که بد نیست یه سری از نظرات و احساساتی که در این مورد دارم رو این جا بنویسم

به نظرم مساله ازدواج می تونه نقطه ی عطفی توی زندگی باشه و خوشبختانه یا متاسفانه خیلی از دوستانی که داشتم و خودم، از چنین جایی بوده که خیلی از تغییرات زندگیمون رو حاصل کردیم. می تونه از اون نقاط زندگی باشه که خیلی عجیب و شگفت انگیزن. طرف به این فکر کنه که هدفش از زندگی چیه، چه نیازی داشته که به چنین شخصی می تونسته علاقه مند بشه، اون شخص مقابلش چی داشته که باعث شده به این فکر کنه که می تونه در ادامه ی زندگیش باهاش باشه ( همراهش باشه، مالش باشه و ... ). به این جا برسه که واقعا می بینه که از این زندگی چی میخواد، چه عقایدی داره، چه مشترکاتی با شخص مقابلش داره. اصلا آیا در این حد بالغ شده که بخواد تشکیل خانواده بده. آیا کلا همه ی زندگیش طرف مقابلش هست، باید بهش برسه، رسیدن خیلی مهمه یا همراه شدن، همراه شدن چیزی هست که به صورت فیزیکیه یا می تونه یه جورایی دیگه باشه و ... .

بابک احمدی
۱۲شهریور
جمله عالم ز اختیار و هست خود
می‌گریزد در سر سرمست خود

تا دمی از هوشیاری وا رهند
ننگ خمر و زمر بر خود می‌نهند

جمله دانسته کای این هستی فخ (‌ تله ) است
فکر و ذکر اختیاری دوزخ است

می‌گریزند از خودی در بیخودی
یا به مستی یا به شغل ای مهتدی

بابک احمدی
۲۲تیر

فکر کردم که بد نیست یه زمانی شروع کنم به نوشتن، مخصوصا که یادم میاد قبلنا دوستان این پیشنهاد رو ( البته به طنز ) به بنده کردن :).

خلاصه ی مطلب اینکه، دیدم یه چیزی که مخصوصا این روزها خیلی ها درگیرش هستن اصلاح امور به گونه ی خودشونه. یه سری از انسان ها اعتقاد دارند که شرایط باید بهتر بشه، به هر صورتی که شده و شرایط رو به همان گونه ای که دوست می دارند، تعبیر می کنند و بعضی از دوستان هم اعتقاد دارند که باید به بقیه ی افراد جامعه احترام گذاشت و خیلی وقت ها در انجام کارهاشون سعی می کنند برای افراد به گونه ای که خودشان میخواهند احترام قائل شوند و بعضی اوقات حتی حاضرند از عقاید خودشان به خاطر دیگران بگذرند. گذر از همه ی این ویژگی ها و شرایط و خواسته ها ، هر شخصی که میخواهد شرایط موجود را اصلاح کند، نیاز به اندیشه و عمل دارد. 

بابک احمدی