بابک

بابک

بابک

بابک

بابک

این جا برای این است که هر از چندی دلنوشته و یا خواسته ای را بنویسم. البته خالی از مطالب علمی هم نخواهد بود.

طبقه بندی موضوعی

یک لبخند

پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۳۴ ق.ظ

شب هرگز کامل نیست،

نشان به آن نشان که من می­گویم،

نشان به آن نشان که من اطمینان می­دهم

در انتهای غم، همیشه پنجره­ای باز است،

پنجره­ای روشن.

رویای بیداری همیشه هست:

آرزویی برآوردنی، گرسنگی­ای رفع­کردنی،

دلی سخاوتمند،

دستی دراز شده، دستی گشوده،

چشمانی نگران،

یک زندگی، زندگی­ای شریک­شدنی.


اوژن گریندل ( پل الوار )


برای آشنایی مختصری با پل الوار به اینجا و یا اینجا  مراجعه کنید.

شعری دیگر : " من این را به تو گفتم "


من این را به تو گفتم، به­خاطر ابرها.

من این را به تو گفتم، به­خاطر دریا،

به­خاطر هر خیزاب، به­خاطر پرندگان شاخسار،

به­خاطر سنگریزه­های صدا،

برای دست­های آشنا،

به­خاطر چشمی که چهره یا چشم­انداز می­گردد،

و خواب، آسمان را به­رنگ او درمی­آورد

به­خاطر شبی که لاجرعه نوشیدیم،

به­خاطر حصار جادّه­ها،

به­خاطر پنجره­ی گشوده و پیشانی باز،

من این را به­تو گفتم، به­خاطر اندیشه­های تو، گفتار تو

                          [که]

هر نوازشی، هر اعتمادی، پس از مرگ، دوباره، پا به جهان می­نهد.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۱۷
بابک احمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی